رامهرمز در نگاهی تازه

گفتاری در مورد تاریخچه رامهرمز و میراث فرهنگی و گردشگری آن

رامهرمز در نگاهی تازه

گفتاری در مورد تاریخچه رامهرمز و میراث فرهنگی و گردشگری آن

سلام خوش آمدید

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رامهرمز» ثبت شده است

صنایع دستی رامهرمز[1]

 

خانه صنایع دستی رامهرمز

صنایع دستی چکیده و ثمره ذوق و هنر هنرمندان و صنعتگرانی است که با دستان پرتوانشان روح و جان فرهنگ و هنر به یادگار مانده از نیاکان خویش را جاودانه می‌سازند. صنایع دستی نماد فرهنگ اصیل، تاریخ کهن و هنر بی‌مثال مردم این سرزمین اسطوره‌ای است.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

 

 مقدمه

پیرامون زندگی انسان‌ها و شخصیت‌های برجسته رامهرمز که نقش مهمی در بهبود شرایط زندگی مردم رامهرمز داشتند، تلاش زیادی را می‌طلبد. همین جا از دیگر عزیزان درخواست می‌کنم که در این زمینه همکاری و مشارکت فرمایند تا اطلاعات جامعی تهیه گردد و همان‌گونه که پیشینیان ما به رامهرمز خدمت کردند، ما هم با یادشان روح آنان را شاد نماییم.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه کربلایی حسین کلانترهرمزی[1]

کربلایی حسین کلانترهرمزی، فرزند خواجه اکبر و نوه خواجه طاهر، ساکن جوی آسیاب بود و در خانه‌ای که امروز به موزه پزشکی[2] دکتر عبدالجلیل کلانترهرمزی تبدیل شده است، زندگی می‌کرد.

فرزند بزرگ او به نام ملا درویش، شخصیتی اجتماعی و مردم‌دار بود. دفاع از حقوق محرومان باعث شد تا او محبوبیت پیدا کند و در دور افتاده‌ترین روستاهای رامهرمز، مردم با هر زبان و قومیتی ایشان را به عنوان فردی مدافع حقوق خویش در مقابل زورگویان زمان دانسته و برایش احترام قائل بودند.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه ملادرویش کلانترهرمزی

درویش کلانترهرمزی در سال ۱۲۶۸ شمسی در جوی آسیاب رامهرمز متولد شد. پدرش کربلایی حسین فرزند خواجه اکبر و نوه ی خواجه طاهر بزرگ می‌باشد. درویش کلانترهرمزی فردی دلیر، مردم‌دار، با سخاوت و در مجموع دارای خصوصیات بارزی بود. در آن دوران که شهرهای کشور و از جمله شهرستان رامهرمز در نا امنی بسر می‌برد، وی که به علت با سواد بودن، لقب ملا را به خود اختصاص داده بود، در جوانی به یاری عموی بزرگوارش ملابندر کلانترهرمزی شتافت و در برقراری نظم و امنیت رامهرمز نقش‌آفرینی کرد.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه خواجه عبدالله فتحی‌زاده و خواجه نصرالله کیانی‌هرمزی[1]

خواجه عبدالله فتحی‌زاده وخواجه نصرالله کیانی هرمزی، فرزندان خواجه علیرضا، فرزند خواجه ابوالفتح، فرزند خواجه احمد (حاج احمد)، فرزندخواجه طاهر کلانتر رامهرمزی، بزرگ خاندان کلانتران رامهرمز بودند.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه خواجه اسلان هرمزی یگانه[1]

اسلان هرمزی یگانه در سال 1288 در جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. پدرش ملابندر کلانترهرمزی فرزند خواجه اکبر، بزرگ جوی آسیاب و مادرش خیرا فرزند یکی از خوانین شوشتر بود. اسلان هرمزی یگانه که انسان بزرگ منش، سخاوتمند، ایثارگر، بسیار مهربان و پرهیزگار بود به خواجه اسلان شناخته شد.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

 

زندگی‌نامه میرزا سیف‌الله کلانترهرمزی[1]

خوب بودن شرط انسان بودن است. (فیه ما فیهمولانا)

سیف‌الله کلانترمرمزی مشهور به میرزا سیف‌الله در سال 1302 هجری شمسی در شهر رامهرمز بخش جوی آسیاب دیده به جهان گشود. پدرش مشهدی حاجی ملقب به ملاحاجی و مادرش مرحومه سکینه مرادی بوده است. وی فرزند آخر خانواده و نعمت داشتن دو برادر و دو خوامر بزرگتراز خود را دارا بوده است.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه میرزا فرج‌الله کلانترهرمزی

فرج‌الله کلانترهرمزی در سال 1298 خورشیدی در روستای جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. پدرش ملادرویش فرزند کربلایی حسین و نوه خواجه اکبر، مادرش شاهزاده رامی نوه ملاکرم کلانترهرمزی، فرزند حاج احمد می‌باشد. با عنایت به اینکه در آن زمان، کسب علم و دانش به روش مکتب‌خانه صورت می‌گرفت، او در سن شش سالگی به مکتب‌خانه رفت و دوره‌های آغازین را گذراند.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه حاج عبدالله زارع‌پور (لشکری) [1]

عبدالله زارع‌پور در تاریخ ۱۶/ ۲ / ۱۳۰۱ دیده به جهان گشود. پدرش حاج غلام‌حسین فرزند حسین لشکری که در مقابله با اشرار و یاغیان، زبان‌زد خاص و عام و مادرش حوا کلانترهرمزی فرزند ملاکرم و نوه حاج احمد بود.  عبدالله زارع‌پور شخصی متدین، با ایمان و صفاتی نیک داشت و پس از تشرف به خانه خدا، به حاج عبدالله معروف گردید.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

زندگی‌نامه میرزا اسداله کلانتری[1]

در پسینگاهی شادمانه، پنجره آبی چشمان میرزا اسداله کلانتری بر گسترای جهان باز شد. آن روز ۲۳ تیر ماه سال ۱۳۰۳ بود. تولدی در سایه سار سبز امام‌زاده هفتَن در محله هفتَن نوزاد در آغوش خانواده سنتی و مذهبی و اصیل پرورده می‌شود. پدرش کربلایی اکبر نام داشت‌. میرزا اسدالله نوه حاج علی فتح‌، نتیجه حاج احمد و نبیره خواجه طاهر بود‌. مادرش خانم دختر الله مراد‌، نوه خواجه اکبر و نتیجه خواجه طاهر بود‌. پنج ساله بود که مادر با سفر به دیار خاک‌های خموش، چادر مهر از سرش باز می‌گیرد. هنگامی که در رویاهای رنگارنگ هفت سالگی می‌دوید پدر نیز دست نوازشش را از سر او بر می‌دارد. کلان برادر میرزا اسداله بر جایگاه پدری، به خویشکاری، سرپرستی اش را پذیره می‌شود.

  • عبدالحمید کلانترهرمزی
طبقه‌بندی موضوعی (فهرست)