بخش دهم : زندگینامهها (خواجه اسلان هرمزی یگانه)
زندگینامه خواجه اسلان هرمزی یگانه[1]
اسلان هرمزی یگانه در سال 1288 در جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. پدرش ملابندر کلانترهرمزی فرزند خواجه اکبر، بزرگ جوی آسیاب و مادرش خیرا فرزند یکی از خوانین شوشتر بود. اسلان هرمزی یگانه که انسان بزرگ منش، سخاوتمند، ایثارگر، بسیار مهربان و پرهیزگار بود به خواجه اسلان شناخته شد. خواجه اسلان در زمان خشک سالی ناچار به مهاجرت به آبادان گردید و در شرکت نفت استخدام شد. به دلیل پرهیزگاری وی، سالاریهای مقیم آبادان ایشان را به عنوان امام جماعت حسینیه خودشان پذیرفته و به شیخ اسلان معروف شد و احترام زیادی برای او قائل بودند.
خواجه اسلان با وجودیکه درآمد چندانی نداشت، ولی خانه اش همیشه پذیرای مهمانان بود. بطوری که طلبههایی که از قم میآمدند در منزل ایشان مهمان وی میشدند. در همه حال از احسان و نیکی کردن کوتاهی نمی کرد. خواجه اسلان انسانی فامیل دوست و علاقه فراوانی به خویشاوندان داشت. در مدت زمانی که در آبادان زندگی می کرد، مرتب سراغ همشهریان را می گرفت و جویای حالشان میشد. در سالهای 44 یا 45 قطعه زمینش در رامهرمز را فروخت تا سرپناهی برای خانواده خود در آبادان مهیا کند. ولی در سال 1346 مریض شد و در اردیبهشت سال 1347 در آبادان برحمت ایزدی پیوست و پس از آن در کربلا بخاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
[1] متن از آقای علی هرمزی یگانه