زندگینامه میرزا ناصر کلانترهرمزی
ناصر کلانترهرمزی در تاریخ ۱۳۰۴ خورشیدی در منطقه جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. او درپنج سالگی پدرش ملادرویش را از دست داد و از ولایت پدر بزرگش کربلایی حسین و مراقبت برادر بزرگش فرجالله برخوردار شد.
زندگینامه میرزا ناصر کلانترهرمزی
ناصر کلانترهرمزی در تاریخ ۱۳۰۴ خورشیدی در منطقه جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. او درپنج سالگی پدرش ملادرویش را از دست داد و از ولایت پدر بزرگش کربلایی حسین و مراقبت برادر بزرگش فرجالله برخوردار شد.
زندگینامه نورالله نصیری[1]
نورلله نصیری در سال 1306 در شهر رامهرمز متولد شد. پدرش رضا نصیری از بزرگان رامهرمز و مادرش بیبی جان کلانترهرمزی فرزند کربلایی حسین و نوه خواجه اکبر، بزرگ جوی آسیاب بوده است. نورالله نصیری شخصیتی مردمی داشت و از بازاریان سرشناس رامهرمز به شمار میرفت.
زندگینامه میرزا عبدالرسول کلانترهرمزی [1]
عبدالرسول کلانترهرمزی در سال 1309 در جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. پدرش کربلایی خداکرم فرزند ملابندر و نوه ی خواجه اکبر، بزرگ جوی آسیاب بوده است. مادرش هما کلانترهرمزی فرزند ملاکرم و نوه ی حاج احمد کلانترهرمزی، بزرگ بخش مرکزی شهر رامهرمز بوده است.
زندگینامه میرزا محمدعلی کلانترهرمزی
محمدعلی کلانترهرمزی در سال 1309 خورشیدی در شهرستان رامهرمز به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم، وارد دانشگاه تهران و در رشته شیمی و علوم تربیتی لیسانس گرفت. پس از فراغت از تحصیل به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به تدریس در دبیرستان های اهواز پرداخت. وی مدتها ریاست دبیرستان منوچهری اهواز را برعهده داشت تا اینکه در دوره 21 مجلس شورای ملی از رامهرمز به نمایندگی برگزیده شد. در دورههای 22 و 23 نیز همچنان نماینده رامهرمز در مجلس شورای ملی بود. [1]
زندگینامه شهید هرمز کلانتری [1]
شهید هرمز کلانتری فرزند مشهدی عبدالرضا در سال 1317 در خانوادهای متدین در جوی آسیاب رامهرمز پا به عرصه وجود گذاشت. آرامش و متانت در همان اوان زندگی در چهره اش هویدا بود. مقاطع ابتدایی و دوره اول متوسطه را در زادگاهش با نمرات عالی گذراند. در دوره دوم متوسطه در دانشسرای کشاورزی اهواز قبول و پس از پایان دوره تحصیلات در سال 1337 موفق به اخذ دیپلم دانشسرای کشاورزی گردید. در تیرماه همان سال به استخدام اداره آموزش و پرورش رامهرمز در آمد و در مهرماه، دانش آموزان زادگاهش با بهره گیری از دانش معلمی مخلص و متعهد سال تحصیلی خود را آغاز کردند.
زندگینامه شهید پروین کلانترهرمزی[1]
بسم رب الشهدا والصدیقین
هرگاه از دین، رشادت، غیرت، تعهد، وطن پرستی و عاطفه سخن به میان میآید، نام شهدای هشت سال دفاع مقدس همچون برگی زرین بر تارک تاریخ بلند ایران زمین میدرخشد.
شهیده پروین کلانترهرمزی اول شهریور 1336 در یک خانواده مذهبی چشم به دنیا گشود. پدر ایشان زنده یاد میرزا کریم کلانترهرمزی مردی با سخاوت، مهربان، مردم دار و از خاندان با اصالت و مادر ایشان شادروان حاجیه خانم فتحی زاده فرزند حاج عبدالله فتحی زاده از بازاریان معتمد رامهرمز بود.
جوی آسیاب که بخش دوم و مهم شهرستان رامهرمز را تشکیل میدهد، بیشتر مردم شریف رامهرمز و بزرگوارانی که به این بخش رفت و آمد داشتند آنرا در محدوده مرکزی آن میشناختند و به عنوان یک محله قلمداد میکردند. ولی با بررسی و شناخت محدوده ی آن که حدود چهل کیلومتر مربع وسعت دارد، میتوان به زوایای این بخش و مردم پر تلاش آن بیشتر پی برد. جوی آسیاب را در گذشتهای نه چندان دیر با آسیابهای آن میشناختند. در زمانی که خیلی از کارهای روزمره زندگی با زور و بازوی مردم انجام میشد و البته فکر و اندیشه صاحب نظران راهگشای مشکلهای پیش روی آنان بود.
تامین نان مردم که مهمترین رکن گذران زندگی آنان بود، از روش کشت، برداشت و آرد نمودن آن میسر میگردید که هر کدام از این مراحل بحث مهم، جالب و طولانی است که نیاز به زمان دارد. اما جوی آسیاب دارای سهم یک هشتم از آب رودخانه علا میباشد. این موهبتی است که شامل جوی آسیاب با زمینهای حاصلخیز آن شده است. این نعمت خدادادی، صاحبان فکر و اندیشه را بر آن داشت تا ضمن کشاورزی، مشکل مهم مردم (ساکنان جوی آسیاب و شهر رامهرمز) را بر طرف کنند. این امر سبب شد تا بزرگان خاندان کلانتر، تصمیم به راهاندازی آسیابهای آبی بگیرند و نقش مهمی را در زمینه اشتغال و تولید شهرستان رامهرمز ایفا نمایند. تا اواخر دههی سی شمسی، چهار باب آسیاب آبی فعال به نامهای:
آسیاب ملا بندر کلانتر
آسیاب ملا درویش کلانتر یا آسیاب برجی
آسیاب خواجه اللهیار کلانتر
آسیاب کربلایی سلمان کلانتر
باعث شد تا این بخش از شهرستان رامهرمز (جوی آسیاب) نامگذاری و شناخته شود.
در زمان اجرای قانون و مقررات اصلاحات ارضی، مالکین بزرگ رامهرمز اقدام به راهاندازی کارخانههای آردی (مکینه) نمودند. از جمله کارخانه آردی توکل در جوی آسیاب و کارخانه آردی احمدزاده صمیمی در کیمه را میتوان نام برد. البته با راهاندازی این کارخانهها بخشهای دیگری نیز به آن افزودند. برای نمونه، کارخانه یخسازی و یک دستگاه ژنراتور برق برای تأمین برق شهر رامهرمز توسط آقا طاهر بهبهانی به کارخانه آردی وی افزوده شد که پس از واگذاری ژنراتور برق به شهرداری رامهرمز و سپس اقدام اساسی توسط سازمان آب و برق خوزستان در اواخر دهه چهل شمسی، مردم رامهرمز از نعمت برق پایدار بهرهمند گردیدهاند.
پس از مدتی کارخانههای آردی دیگری در رامهرمز راهاندازی شد. مانند کارخانه آردی حاج شکرالله ثابتی و کارخانه آردی جعفر کمائی در جوی آسیاب تا نبود آسیابهای آردی را جبران نمایند.
ساختار آسیاب برجی
آسیاب برجی یا آسیاب ملا درویش کلانتر که در مرکز جوی آسیاب قرار داشت، به دلیل موقعیت مکانی دومین آسیاب منطقه رامهرمز تلقی میشد. در نگاه اول و قبل از هر چیز، جوی آبی که با سیمان (سمنت) و سنگ رودخانه درست شده بود و آب را از نهر اصلی (چوربندی یا چاربندی) به سمت تنوره آسیاب هدایت میکرد، نظر هر بینندهای را به خود جلب مینمود. عمق تنوره آسیاب به ده متر میرسید که احتمال دارد به دلیل ارتفاع تنوره از سطح ساختمان آسیاب که همچون برجی در بالای آن قرار گرفته بود، آن را « برجی» مینامیدند. پل کوچکی نیز بر روی این جوی آب، برای رفتوآمد مردم ساخته بودند.
عمق تنوره آب نقش مهمی در شدت دادن آب جهت چرخاندن پرههای زیر سنگهای آسیاب داشت. با خارج شدن آب با فشار زیاد از دهانه پایین تنوره آسیاب و برخورد به پشت پرههای آسیاب که در زیر سنگ زیرین قرار داشتند، آنها را به چرخش در میآورد.
با چرخش پرهها سنگ بالایی آسیاب نیز به چرخش درآمده و غلهای را که آسیابان در دهانه سنگ بالایی میریخت و در فضایی بین دو سنگ قرار میگرفت، آرد نموده و از کنارههای این سنگ خارج میشد که توسط آسیابان جارو و جمعآوری میگردید. در نهایت با اتمام آرد نمودن هر بار غله، آسیابان درصدی از آرد تهیه شده را به عنوان دستمزد که با کیل (ظرف وزنه) تعیین میشد، دریافت مینمود. در آن زمان پول ردوبدل نمیشد.
درب ورودی آسیاب در بین دو سرازیری و رو به شمال باز میشد و روبهروی آن کوچه بنبستی با طول تقریبی دویست متر بین دو باغ خواجه نعمتالله فتحینسب و استاد یونس سرکهکی قرار داشت که منازل مسکونی آنان نیز در انتهای کوچه واقع شده بود.
با ورود به درون آسیاب که با شیب ملایمی صورت میگرفت، سنگ بزرگی دیده میشد که به هنگام کار میچرخید. در زیر این سنگ گردان، سنگ استوانهای شکل بزرگتری در کف آسیاب کار گذاشته بودند و میلهای آهنی از مرکز این سنگ بزرگ بهگونهای گذرانده بودند که پرههای زیر سنگ زیرین (ثابت) را به سنگ چرخان روی آن متصل میکرد.
این کار چنان با مهارت و ظرافت انجام میشد که کمترین خسارت را برای صاحبان غله داشته باشد. با توجه به اینکه آسیاب بین ده تا دوازده متر پایینتر از جوی آب قرار گرفته بود، هر گونه بیدقتی و جمع شدن آب پشت پرههای آسیاب میتوانست زیانهای فراوانی را به بار آورد. در اینجا بود که دقت نظر و عمل استاد یونس سرکهکی در زمینه سنگ تراشی و نحوهی جا انداختن آنها در زمان خود زبانزد خاص و عام بوده است.
استاد یونس سرکهکی
به راستی استاد یونس سرکهکی سنگ تراش معروف زمان خود بود و با مهارت هر چه تمامتر علاوه بر سنگهای بزرگ آسیاب، سنگهای کوچکتری نیز درست میکرد که (آسک) یعنی آسیاب کوچک نامیده میشد.
آسک و کاربرد خانگی آن
آسک با جزئی تغییر نسبت به سنگ آسیاب و با وزن کم و قابل حمل و نقل کاربرد خانگی داشت و از آن برای خرد کردن مقدار کم غله در منزل استفاده میکردند. خصوصاً برای درست کردن غذاهای محلی مانند گمنه، شله دقله، رو بزیری و.... مورد استفاده قرار میگرفت و در بیشتر خانهها یافت میشد.
در زیر ساختمان آسیاب، نهر آب را به گونه ای پیش بینی کرده بودند که در هنگام عدم استفاده از آسیاب و یا گیر کردن پره ها که به دلایل مختلف ممکن بود صورت گیرد تا قبل از قطع آب از چاربندی، امکان خروج آب وجود داشته باشد. زیرا در غیر اینصورت فشار آب زیادی که از تنوره خارج می شد، زیان های فراوانی را به بار می آورد.
ساختمان آسیاب در بین دو سرازیری و بر روی نهر آبی که از تنوره خارج می شد، از خشت و گل ساخته شده بود و با پوششی از کاهگل آن را در مقابل باران، سرما و گرما مقاوم می ساخت. از مزایای کاهگل این بود که در زمستان گرم و در تابستان ایجاد خنکی می کرد. دیوارهای ساختمان آسیاب طاقی شکل و قطور و سقف آن از نوع گنبدی شکل که تعداد آنها تقریبا به دوازده گنبد می رسید. در بعضی از این گنبد ها دریچه ای به منظور تهویه هوا و تابش نور خورشید تعبیه شده بود و درپوش گلی جهت جلوگیری از نفوذ آب باران به هنگام بارندگی بر روی دریچه ها قرار می دادند .
با توجه به اینکه آسیاب با گنبدهای زیبای آن درون دلوار و بین دو سرازیری قرار داشت و از اطراف آن پایینتر بود، با همه سادگی، منظرهای بدیع و بیبدیل را جلوهگر میساخت و شور و شعفی را در بیننده ایجاد میکرد که خاطره آن تا مدتها ذهنها را به خود مشغول میکرد. این آسیاب تا سالهای 1336 یا 1337 شمسی به مردم شریف رامهرمز خدمترسانی میکرد و بهدلیل خشکسالی ها و راه افتادن کارخانههای آردی (مکینه)، کارایی خود را از دست داد.
بافت خانههای قدیمی جوی آسیاب
خانههای مردم جوی آسیاب در گذشته و تا پنجاه سال پیش شامل دروازه، حیاط و اطاقهای دور آن میگردید. دروازه با مساحت تقریبی 10 تا 12 متر در ورودی خیلی از خانهها وجود داشت و امروزه اطاقپذیرایی جایگزین آن شده است. دروازهها معمولاً دارای سکویی به ارتفاع 40 تا 50 سانتیمتر بالاتر از کف راهرو و حیاط بودند که برای افراد وارد شده به خانه اعم از مهمان، فقیر و کسانی که به هر دلیل برای انجام کاری میآمدند، درست شده بود و گاهی وقت ها پردهای بین دروازه و حیاط منزل نصب میکردند. با توجه به اینکه معمولاً افراد خانواده در قسمت بالای حیاط زندگی میکردند، مراجعهکننده میبایستی پس از به صدا درآوردن دو عدد حلقه فلزی که بر روی درب حیاط نصب شده بود، تا آمدن صاحبخانه اندکی صبر میکرد و روی سکوی دروازه که اغلب وقت ها فرش سادهای بر روی آن میانداختند، منتظر میماند. در مواردی که مراجعهکننده ناچار بود برای انجام یافتن کار خود مدتی را توقف نماید، در محل دروازه از او پذیرایی به عمل میآمد.
در مطالب پیش روی، ماهیت کشاورزی و نشانه های آنرا در یکصد سال گذشته (از سال 1301 تا 1400 شمسی) در دو بازده زمانی نیمه اول (کشاورزی سنتی) و نیمه دوم کشاورزی نوین (مکانیزه) را مورد بررسی قرار خواهیم داد. در کشاورزی سنتی، همه کارها با زور بازوی کشاورز انجام میشد.