بخش دهم : زندگینامهها (خواجه طاهر کلانترهرمزی)
مقدمه
پیرامون زندگی انسانها و شخصیتهای برجسته رامهرمز که نقش مهمی در بهبود شرایط زندگی مردم رامهرمز داشتند، تلاش زیادی را میطلبد. همین جا از دیگر عزیزان درخواست میکنم که در این زمینه همکاری و مشارکت فرمایند تا اطلاعات جامعی تهیه گردد و همانگونه که پیشینیان ما به رامهرمز خدمت کردند، ما هم با یادشان روح آنان را شاد نماییم.
با تلاش و بررسیهای علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ شهرستان رامهرمز، موفق شدیم پارهای از زندگی نامههای بزرگان، اندیشمندان و تلاشگرانی که به هر شکل و عنوان در خدمت به مردم رامهرمز چه در گذشته و یا هم اکنون زندگی خودرا وقف بهبود زندگی مردم شریف دیار نموده و یا مینمایند را به دست آورده که تقدیم حضورتان میشود.
زندگینامه خواجه طاهر کلانترهرمزی[1]
«خواجه طاهر»، جد بزرگ خانوادههای کلانتر که پس از بهوجود آمدن شناسنامه به کلانترهرمزی، کلانتر، کلانتری، کلانترنیا، طاهری، فتحی، کیانی، کیانیهرمزی، کیانی فرد، کیوان، هرمزییگانه، فتحیزاده، هرمزی و هرمزینژاد لقب گرفتهاند، میباشد. خواجه طاهر براساس بعضی گمانهزنیها، اصالتاً از خوانین و کلانتران خواجههای موگو فریدن (در گویش محلی موگهی میگویند) بود که به رامهرمز آمد و با توجه به بازارهای تجاری بزرگ شهرستان رامهرمز در آن زمان که نقش مهمی در واردات و صادرات کالا از بنادر به استانهای مجاور داشت، در جوار امام زاده هفتَن، در مسیر قدیم بهبهان که در آن زمان با چارپایان مسافرت مینمودند سکنی گزید. خاندان خواجه طاهر در حال حاضر با نامهای خانوادگی تیموریان، کیانارثی و غیره در موگوی فریدن ساکن هستند.
شواهد نشان میدهد جدا شدن خواجه طاهر از خانواده در آن زمان، علاوه بر تجارت، به خاطر عشق و علاقهای بود که نسبت به دشت خوش آب و هوای رامهرمز داشت. زمان دقیق مهاجرت خواجه طاهر به رامهرمز دقیقاً مشخص نیست و اگر سند و مدارکی در این زمینه وجود داشت به دلیل زلزلههایی که در قدیمالایام، رامهرمز را ویران نمودند مدارک مذکور از بین رفتند؛ اما طبق تحقیقات بهعملآمده از پیشینیان و همچنین بعضی شواهد و گمان، خواجه طاهر حدوداً در بازه زمانی ۱۰۶۰ تا ۱۰۷۰ هجری قمری به رامهرمز مهاجرت نمود.حاصل زندگی خواجه طاهر، سه فرزند به نامهای حاج احمد، خواجه اکبر و کربلایی محمدقلی بود. خواجه طاهر و سه فرزندش به احداث باغها و آسیابها در شهر، جوی آسیاب، پاگچی و حومه شهر مشغول شدند و هر باغ و آسیاب در آن زمان به نام خود مؤسس معروف بود. همچنین توسط حاج احمد در مرکز شهر، مسجد بزرگی با معماری اسلامی و طاقهای منحصر بهفرد (طبق اظهار نظر کارشناسان میراث فرهنگی) بنا شد که به «مسجد حاج احمد» معروف شد[2]. در کنار این مسجد، باغ بزرگی وجود داشت که به «باغ مسجد» معروف بود. این باغ متعلق به مسجد بود و در نوسازی مسجد به پاساژ و مرکز تجاری تبدیل شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
بسیار مفید و عالی
درود