بخش یازدهم : زندگینامهها (میرزا ناصر کلانترهرمزی)
زندگینامه میرزا ناصر کلانترهرمزی
ناصر کلانترهرمزی در تاریخ ۱۳۰۴ خورشیدی در منطقه جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشود. او درپنج سالگی پدرش ملادرویش را از دست داد و از ولایت پدر بزرگش کربلایی حسین و مراقبت برادر بزرگش فرجالله برخوردار شد.
ناصر کلانترهرمزی فردی بسیار با هوش و از نبوغ خاصی بهره مند بود. بر اساس شنیدهها او در هشت سالگی قرآن را ختم کرد و به همین مناسبت جشنی برایش برگزار کردند. در آن زمان تحصیل علم به شکل شرکت در دورههای مکتب خانه و سپس رفتن به مدرسه صورت میگرفت. با عنایت باینکه اولین دبستان در رامهرمز در سال ۱۳۱۲ خورشیدی گشایش یافت او جزو اولین دانش آموزان شهرستان رامهرمز کلاسهای درس را بر اساس توان تحصیل پشت سر گذاشت. پس از آن برادرش را در امر کشاورزی یاری میکرد. همزمان در فکر استخدام در ادارههای دولتی بود.
عکسی از دوران بخشداری میرزا ناصر کلانترهرمزی، جوی آسیاب در دهه سی شمسی[1]
این شرایط سبب شد تا ناصر کلانترهرمزی که ملقب به لقب «میرزا» شده بود، بتواند در بخشداری رامهرمز استخدام شود (حدود سالهای ۱۳۲۳ یا ۲۴ خورشیدی). پس از استخدام در بخشداری، با تلاش و پشتکار خود، توانست در دههی 30 شمسی با عنوان شهردار در شهر و زادگاهش خدمت کند. ولی چون خدمات صادقانه و مردمداری او صاحبان زور و قدرت را خوش نیامد با چیدن توطئهای، برایش مشکل درست کردند.
میرزا ناصر کلانترهرمزی که برای دادخواهی به استانداری خوزستان مراجعه کرد، به دلیل منطق و نبوغی که داشت، توجه مسئولین را جلب و موردپذیرش آنان قرار گرفت و سبب انتقال ایشان به استانداری خوزستان گردید. وی در آغاز در بخشداری اهواز مشغول به کار گردید و سپس در مشاغل مرتبط، به مردم خوزستان خدمت کرد. حسن خلق و مردم داریش سبب شد تا روز به روز محبوبیت بیشتری پیدا کند و هنگامی که در سال 1340 به عنوان فرماندار راهی شوشتر شد، با استقبال کم نظیر مردم شوشتر مواجه گردید.
در مورد شخصیت والای میرزا ناصر کلانترهرمزی، هرچه بنویسم کم است و به مطلبی از آقای حاج حبیب الله بایمانی بسنده میکنم:
«دومین پسر ملادرویش، ناصر خان (میرزا ناصر) است. ایشان از اعاظم استانداری خوزستان و بسیار با سواد و سیاستمدار، و در نزد مردم خوزستان عموماً، اعم از ترک و لر و عرب از شکوه و عظمتی خاص برخوردار و در حسن سلوک و تواضع و فروتنی شهره و علی رغم داشتن پست بالای اداری و جاه و جلال خانوادگی، مردی شخصیت پرور بود. از ویژگی وی احترام به دیگران و تکریم ارباب رجوع اعم از خویش و بیگانه، وضیع و شریف، فقیر و غنی میباشد.»
مهماننوازی، سخاوت و جود از دیگر ویژگیهای وی و سفره گستردهای داشت. نشست و برخاست گرم و صمیمی و بیریای او با اقوام و طوائف مختلف، موجب گردید که در دل تمام تیرههای نژادی خوزستان جای خود را باز کند. کلام او چون آمیخته به مهر بود برای مردم دلنشین و مجذوب و از وی اطاعت خالصانه و برادرانه داشتند. به همین دلیل او به «ناصر خان» معروف شد. الحق همسر او که از خانواده مشهور هرمزی در رامهرمز و در جوی آسیاب مکان داشتند، شایسته و با لیاقت و دختر یکی از بزرگان جوی آسیاب بود.
وجود این بانوی برازنده و نجیب زاده موجبات توفیقات اجتماعی بیشتر ناصرخان را فراهم نمود. او دختر فردی فکور و اندیشمند و بزرگوار به نام کربلایی علی هرمزی فرزند عبدی بود. ناصرخان مستمندان و درماندگان را اکرام و داد و دهش بسیار داشت و امکان به نان و نوا رسیدن بسیاری از خانوادههای نیازمند را فراهم نمود. همین صفات پسندیده، تشخص خانواده، محبوبیت بین تمامی اقوام و طوائف خوزستان باعث شد که خوزستان هنگام مرگش به سوگ بنشیند.[2]
میرزا ناصر کلانترهرمزی در هفتم بهمن ماه ۱۳۵۲، به دیار حق شتافت و در جوار علی بن مهزیار اهوازی آرام گرفت. روحش شاد و یادش همواره گرامی باد.