1 - معانی کلمه ها و مکان های به کار برده شده در این بلاگ به ترتیب حروف الفبا تقدیم می گردد.
2 - سپاس فراوان از عزیزانی که ایرادها و اشتباه های صورت گرفته در این بخش را یاد آوری فرمایند.
آ :
آخون کردن = خرد کردن غله
آربیز = آردبیز
آسَک = سنگ کوچک آسیاب که قابل حمل باشد.
آسِمون = آسمان
آسِمون غُرومبه = صدای آسمان
آش اَردِه ای = یک نوع غذای محلی است .
آش باقِلِه = یک نوع غذای محلی است .
آش پِلان = ظرف مخصوص تصفیه کردن آش
آش توله = یک نوع غذای محلی است .
آل = جن - موجود ترسناک خیالی
آل بِبَرِش = در مقام نفرین است.
به نام ایزد یکتا
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان
کزین سه رسد نیک و بد بی گمان
"حکیم فردوسی "
به یاری حق که این بخش را با نام او آغاز می کنیم، در نظر است خاطره های تاریخی را که از دوران زندگی در شهر و زادگاهم (رامهرمز) دارم با نوشتاری ساده و روان تقدیم علاقه مندان نمایم. ولی ممکن است مطالبی مطرح شود که نیاز به شناخت بیشتری از تاریخ و یا محل این خاطره ها باشد. به همین دلیل کوتاه و مختصر مطالبی را که بر اساس پژوهش هایی که صورت گرفته و یا اسناد تاریخی خانوادگی که از پدرمان به دست من رسیده است، تقدیم می دارم.
عکس ها همیشه حرفی برای گفتن دارند و بدون هیچ واسطه ای چیزی را حکایت می کنند. چگونگی تعبیر و برداشت حرف اصلی یا پیام هر یک از عکس ها به مخاطب بستگی دارد که با چه انگیزه ای از عکس ها استفاده می نماید. جدا از تصاویری با مضامین اجتماعی که راحت و مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار می کنند، عکس هایی نیز هستند که رازهایی را در خود نهفته دارند و آگاهی نداشتن از عناصر اولیه ی زیبایی شناسی و تجربی دیدن، فاصله زیادی بین اثر و مخاطب ایجاد می کند، که در این راه مطالعه و مکاشفه و همچنین دیدن عمیق تر کمک می کند زوایای پنهان آثار آشکار شده و نظریه های متفاوتی ارائه گردد.
این وبلاگ که با همت و تلاش دوستداران تاریخ و فرهنگ مردم رامهرمز شکل گرفته است، همواره از اندیشه ها، راهنمایی ها و همکاری های صمیمانه آنان برخوردار بوده و تا کنون برای رسیدن به این هدف ارزشمند، کوشا و عملگرا ادامه داده که جای سپاس و تقدیر از عزیزان را دارد.
فرازهایی از زندگی نویسنده وبلاگ
اینجانب عبدالحمید کلانترهرمزی فرزند میرزا فرج الله و بانو فرنگ زارع پور در روز 7 /6 / 1331 در روستای جوی آسیاب رامهرمز دیده به جهان گشودم. فضای مصفای خانه و طبیعت اطراف آن، با همه سادگی ذهن و فکر مرا با دنیای آن روز آشنا کرد. بازی های کودکانه با همسن و سالان خود در محیطی گرم و صمیمی سبب شد تا بخش مهمی از دوران کودکی خودرا در بیرون از خانه که درون کوچه باغی قرار داشت، سرگرم و دوستان بیشتری پیدا کنم.
در تاریخ اول مهرماه 1337 با راهنمایی پدر و مادر پا به عرصه علم و دانش نهادم و در دبستان هرمزان جوی آسیاب از محبت و دانش معلمان دلسوز و مهربان دبستان بهره مند شدم.
از همسر و فرزندانم که در راه اندازی این وبلاگ و تمامی بزرگوارانی که به هر شکل در گردآوری یادداشت های این مجموعه مرا یاری رساندند و راهنمایی فرمودند یا منابعی در اختیارم قرار دادند، صمیمانه تشکر و سپاسگزاری می نمایم.