عکس ها همیشه حرفی برای گفتن دارند و بدون هیچ واسطه ای چیزی را حکایت می کنند. چگونگی تعبیر و برداشت حرف اصلی یا پیام هر یک از عکس ها به مخاطب بستگی دارد که با چه انگیزه ای از عکس ها استفاده می نماید. جدا از تصاویری با مضامین اجتماعی که راحت و مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار می کنند، عکس هایی نیز هستند که رازهایی را در خود نهفته دارند و آگاهی نداشتن از عناصر اولیه ی زیبایی شناسی و تجربی دیدن، فاصله زیادی بین اثر و مخاطب ایجاد می کند، که در این راه مطالعه و مکاشفه و همچنین دیدن عمیق تر کمک می کند زوایای پنهان آثار آشکار شده و نظریه های متفاوتی ارائه گردد.
در این بخش عکس هایی به نمایش گذاشته می شود که نمودی از زندگی ساده ولی سخت گذشته است. زیبا و نازیبا در کنار هم زندگی ساز مردمی بودند که برای ادامه حیات خود باید تلاش می کردند.
36 - غوغای درون یک کشاورز
می گویند جوجه ها را در پایان پاییز می شمارند. ولی زمانه به گونه ای است که گاهی در تابستان هم جوجه ها شمرده می شوند. آنهم فصل برداشت محصولی که در زمان یک کشت، مراقبت ها، سختی کشیدن ها و دلواپسی ها بابت کشت گریبانگیر کشاورز بوده است. این ها بخشی از ناسازگاری های روزگار یک کشاورز است که پشت سر گذاشته و پیش رویش نیز آینده درخشانی به ذهن نمی رسد. هزینه های یک سال اهل خانه، بار سنگینی بود که بر دوش کشاورز سنگینی می کرد.
در این عکس کشاورز عزیز شهرمان, به این می اندیشد که پس از تلاش های گذشته چگونه با زمان پیش رو و درخواست های به حق خانواده اش کنار بیاید. آیا خواهد توانست بین آنچه که به دست آورده است و هزینه های آینده برابری برقرار نماید یا اینکه باز هم در فکر جبران کمبودها از روش های دیگری باشد که برایش خوشایند نیست.
سیگاری از توتون های درون جعبه سیگاری، در کاغذ آن پیچیده، بر لب گذاشته و آتش می زند به خیال اینکه دردش تسکین می یابد. تمام اهل خانواده در این سختی ها همراهش بوده اند و حال چگونه باید پاسخگوی تلاش های آنان باشد؟
خدا می داند که در دلش چه غوغایی برپاست.
به قول حافظ شیرازی:
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست