رامهرمز در نگاهی تازه

گفتاری در مورد تاریخچه رامهرمز و میراث فرهنگی و گردشگری آن

رامهرمز در نگاهی تازه

گفتاری در مورد تاریخچه رامهرمز و میراث فرهنگی و گردشگری آن

سلام خوش آمدید

     1 - پیشینه جوی آسیاب

در زمینه پیشینه جوی آسیاب که به زبان محلی ( جواسیو jovasiooo ) نامیده میشود تا پیش از دو قرن قبل اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی جوی آسیاب هم که نزدیکترین منطقه به مرکز شهر رامهرمز است از حوادث گوناگون تاریخی تاثیر پذیرفته و تل و تپه های موجود در جوی آسیاب تاییدی بر این مدعاست.

زنده یاد حاج محمدشریف کلانترهرمزی از نوادگان خواجه اکبر ( استاد تاریخ و مدرس دبیرستان های اهواز )  برای ما نقل می کردند که در دوران کودکی و هنگام بازی های کودکانه در سرازیری مقابل منزلشان، با جمجمه انسان های گذشته برخورد کرده و احتمال می دادند جایی که منزل خواجه اکبر کلانترهرمزی بنا گذاشته شده است، قبرستان قدیمی بوده و یا در اثر زلزله و یا جنگ و غارت های گذشته حادث شده باشد.

این بنا که تا کنون بخشی از بافت قدیمی خودرا حفظ کرده، توسط زنده یاد میرزا علی کلانترهرمزی فرزند ملا خداکرم و نوه ملا بندر بازسازی گردیده است. در بخشی از ساختمان این خانه که در پشت بنای جدید قرار دارد، دیوارهای پهن، طاقچه های هلالی و سقف گنبدی شکل زیبای آن، نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کند.

این خانه تقریبا در هسته مرکزی واقع شده و در آغاز محل زندگی خواجه اکبر کلانترهرمزی و پس از آن محل نشست ملابندر و سپس محل زندگی ملاخداکرم بود. آثار باقیمانده از خانه خواجه اکبر نشان می‌داد که خوانین بختیاری در این خانه رفت و آمد داشته و محل استراحت نگهبانان و همچنین محلی جهت نگهداری اسبان در ورودی خانه دیده می‌شد.  به خاطر دارم اطاق بزرگی هم به شیوه قدیم در سمت راست درب ورودی جهت پذیرایی خوانین بختیاری و اهالی جوی آسیاب وجود داشت که بعدها به دلیل تقسیم این خانه بزرگ بین دو برادر یعنی ملاخداکرم و مشهدی ابراهیم، اطاق پذیرایی هم که (لامردون) نامیده می‌شد، از بین رفت و بافت جدید جای آنرا گرفت. هم اکنون این خانه قدیمی در اختیار فرزندان میرزا علی کلانترهرمزی است.

 

 

حدود دو قرن قبل یا بیشتر، یکی از فرزندان خواجه طاهر رامهرمزی ملقب به کلانتر به نام خواجه اکبر مسئولیت سر و سامان دادن به وضع این منطقه را بر عهده گرفت. خواجه اکبر کلانتر با خرابی های ناشی از هجوم های فراوان و ناهمواری های زیاد در زمین های کشاورزی مواجه شد. شواهد تاریخی نشان می دهد که خواجه اکبر کلانتر، منزل مسکونی خودرا در محل مرتفعی در مرکز جوی آسیاب که بعد ها به دلیلی که به اطلاع خواهم رساند  انتخاب و بر پا کرد. از آنجا که بخش جوی آسیاب از منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز‌‌ بی‌بهره و یا کشف نشده بود بیشتر مردم شغل کشاورزی و یا باغداری داشته  و تا اوایل قرن حاضر تنها منبع امرار معاش آنان بود. کم کم با شکل گیری دوایر دولتی و امکان تحصیل فرزندان کشاورزان، به کارگیری تعدادی از آنان حتی با مدرک پایان دوره ابتدایی (در آنزمان خیلی ارزش داشت) میسر شد.                    

موضوعی که به دلیل اهمیت از نظر می گذرانیم این است که، در زندگی کشاورزی تعداد فرزندان خانواده در دوام و استواری آن و پیشرفت کار نقش مهم و اساسی داشته و کشاورزان سعی در داشتن فرزندان بیشتر نمودند تا نیروی کار آنان افزایش پیدا کند. بر اساس نظر بزرگان خاندان کلانتر که علاقه و تلاش در ثبت وقایع گذشته داشته و همت گماردند، خواجه اکبر کلانترهرمزی 9 ( نه) فرزند داشته است ( فرزندان وی به نام های : ملا حاجی یا مشهدی حاجی، ملابندر، ملا الله مراد، کربلایی حسین، کربلایی سلمان، ملا امیر، عزیز یا حاجی، کربلایی مطاع و کربلایی حاجیه می باشند ).

خواجه اکبر کلانتر، فرزندانش و کشاورزانی که بافت اجتماعی دو قرن پیش جوی آسیاب را تشکیل می دادند، با حجم عظیمی کار در زمین‌‌‌های کشاورزی مواجه بودند که به بخشی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد. برای نمونه ناهمواری‌ها و رشد خارهای صحرایی در گلالدون جوی آسیاب بود که محیط خوبی برای زیست حیوانات وحشی و هجوم آنها گاه تا مرکز شهر رامهرمز میشد (در آینده بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت). دیگر اینکه طبیعت بکر و تربیت درست فرزندان در این بخش از رامهرمز، باعث شکوفا شدن استعدادها و پرورش نیروهای خلاق، شجاع و خدمتگذار به جامعه و بویژه نیازمندان شده است که کمتر به آن پرداخته اند.

جوی آسیاب  که دارای زمین‌‌‌های حاصلخیز و آب فراوانی بود، صاحب نظران و تلاشگران را برآن داشت تا به کشاورزی و باغداری روی آورند. در اینجا ما در مورد قدیمی ترین باغ جوی آسیاب که پس از تغییر و تحول‌‌‌های طبیعی و انسانی، در این بخش روی داده است و آثار و نشانه‌‌‌های آنرا مشاهده نمودیم، یاد می‌کنیم. باغ خواجه اکبر کلانتر که در مرکز جوی آسیاب و حدود دویست سال قبل اولین نهال‌‌‌های آن کاشته شد، نزدیک پنج هکتار وسعت داشت که با رشد و ثمر دادن انواع درختان، سبب اشتغال عده‌‌ای از مردم گردید. این باغ علاوه بر تامین میوه مردم رامهرمز، طبیعت زیبا و فرح بخشی را بوجود آورد که وصف آن فرصت دیگری را می‌طلبد.  

  پیش از این به ناهمواری‌ها و طبیعت دست نخورده انتهای جوی آسیاب اشاره شد که مانع بزرگی برای کشاورزی محسوب میگردید.حدود دویست سال پیش با تدبیر و اندیشه خواجه اکبر کلانتر و فرزندش  (ملابندر)، فکر ساخت قلعه‌‌ای به منظور حفظ امنیت منطقه قوت گرفت. این قلعه که با تلاش ملا بندر و بر اساس شنیده‌ها در دو طبقه با برج‌‌‌های دیده بانی جهت نگهبانان و محافظان ساخته شد، بیش از یکصد سال دژی مستحکم برای امنیت زندگی کشاورزان منطقه بود.  

این قلعه که هم اکنون آثاری از آن باقیمانده است، به دلیل‌‌ بی‌توجهی‌ها از بین رفته است. گرچه دوستداران میراث فرهنگی رامهرمز بویژه جناب منصور معتمدی با دلسوزی روند ثبت این اثر ملی را مد نظر قرار دادند، ولی شوربختانه همچنان در پرده‌‌ای از ابهام قرار دارد. امید است که دوستداران میراث فرهنگی با جلوگیری از نابودی این اثر تاریخی، توجه بیشتری به آن داشته باشند. آنهم در شرایطی که با تلاش جوانان جوی آسیاب در جابجایی خاک مناسب برای این منطقه که ریگزار بوده و به گلالدون معروف است، همچنین کانال‌‌‌های آبیاری و تسطیح زمین‌‌‌های کشاورزی توسط جهاد کشاورزی رامهرمز و در نهایت شکل گیری باغ هایی در این منطقه، شرایط فرح بخشی فراهم شده است.              

 

 

2 - ورودی های جوی آسیاب از مرکز شهر

با ورود به خیابانی که بین دبستان «هرمزان»[1] و منزل حاج ستار کلانتری[2] که در واقع شروع جوی آسیاب، بخش دو شهرستان رامهرمز تلقی می‌شد‌، چند قدمی بیشتر بر نمی داشتیم که به یک سرازیری می‌رسیدیم‌. گرچه بعضی از بزرگان جوی آسیاب بر این باور بودند که تپه مسلط بر منزل مشهدی عبدالرضا کلانتری هم جزو جوی آسیاب محسوب شده و به تُل ملا بندر کلانتر معروف بود. اولین منبع بزرگ آب رامهرمز بر روی این تُل ساخته شد. خود شاهد ساخت و بهره‌برداری این منبع بزرگ آب بودم.

 

دبستان هرمزان و مدرسان حاضر در عکس: هرمز کلانتری، مدیر دبستان که در مهرماه 1359 در اداره آموزش و پرورش آبادان به فیض شهادت نایل آمدند؛ عنایت‌الله شریفی، ناظم دبستان؛ میرزا تیمور طاهری، شنبه بذرکار و همچنین چند تن از دانش آموزان دبستان هرمزان

با رسیدن به سرازیری میان دو ردیف از درختان و باغ‌ها‌، نسیم خنکی احساس می‌شد و درختان توت (به‌ویژه توت بزرگ، معروف به «تیت کل احمد») که شاخه‌هایشان از هر دو طرف به هم می‌رسیدند، طبیعت زیبایی را به‌وجود آورده بود که وصف‌نشدنی است. عرض کم خیابان و جاری بودن آب در جوی‌ها، جلوه‌های زیبایی از طبیعت خدادادی این منطقه را به رخ می‌کشید.

پس از گذشتن از این جوی‌ها و پل‌های چوبی که بر روی آنها تعبیه شده بود به چند خانه مسکونی می‌رسیدیم. در واقع مسیری را که تا اینجا پشت سر گذاشته بودیم، عبور از بین دو باغ ملانجف کلانتر و باغ ملا بندر کلانتر (باغ چهار خیابون) بوده است.

باغ چهار خیابون، باغ وسیعی بوده است که از سمت شرق به این جاده و از سمت غرب به بنه کل سلمان و جاده قدیم رامهرمز به اهواز و به عبارت دیگر منزل مشهدی نادر کلانترهرمزی ادامه پیدا می‌کرد. در واقع این باغ مسلط به بنه کل سلمان (کربلایی سلمان فرزند خواجه اکبر) بود‌. پس از گذشت زمان ساختمان جمعیت شیر و سرخ رامهرمز در مقابل انتهای این باغ ساخته شد ومورد بهره برداری مردم رامهرمز قرار گرفت‌.


پس از گذر از دوباغون و منازل مسکونی به نهر بزرگی برخورد می‌کردیم که با جریان خود پره‌های آسیاب ملا بندر کلانتر را به چرخش در می‌آورد و سپس در دلوار (مسیل) به سمت زمین‌های کشاورزی پایین جوی آسیاب و آسیاب کل سلمان کلانتر جاری می‌شد.

در بین صاحبان منازلی که پشت سر می‌گذاشتیم، استادانی همچون استاد ‌محمد حکاک و استاد غلامرضا زارع زندگی می‌کردند که هر کدام در رشته کاری خود از نبوغ و مهارت خاصی برخوردار بودند.

از آسیاب ملا بندر که می‌گذشتیم به یک دو راهی برخورد می‌کردیم. راهی که به سمت راست (شرق جوی آسیاب) ما را هدایت می‌کرد، از کوچه باغ‌های میرزا سیف‌الله کلانترهرمزی و باغ کربلایی علی هرمزی، که در مقابل منازل مسکونی آنان قرار داشتند، عبور می‌کردیم.

  مسیر دوم پس از سرازیری آسیاب ملا بندر که به سمت شمال جوی آسیاب می‌رفت، پس از گذشتن از زیر درختان باغ درویش دیوان (همیشه بهار) و دور زدن نیمی از باغ خواجه اکبر کلانتر که در مرکز جوی آسیاب قرار داشت (این باغ به عنوان سهم ارث سه تن از فرزندان خواجه‌اکبر بنام‌های ملا بندر، مشهدی حاجی و کربلایی حسین تعلق گرفت و به سه قسمت تقسیم شد) و در مقابل خانه‌های مسکونی با طی مسافتی تقریبی یک کیلومتر به آسیاب دیگری به نام آسیاب برجی یا آسیاب ملا درویش کلانتر می‌رسیدیم. بعضی از نویسندگان و مورخین گرامی این دو آسیاب را یکی قلمداد کردند در حالی‌که این دو آسیاب، دست کم  یک کیلومتر با هم فاصله داشتند و آسیاب ملا درویش تا سال‌های 1336 یا 1337 شمسی به خدمت‌رسانی به مردم رامهرمز ادامه می‌داد، ولی آسیاب ملا بندر چند سال قبل از این تاریخ کارایی خود را از دست داده بود. تا آنجایی‌که بنده به‌خاطر دارم آب نهر آسیاب برجی پس از به‌ چرخش درآوردن پره‌های آسیاب که منجر به چرخش سنگ آسیاب می‌شد به دلوار پایین آسیاب، جاری و بعد از دور زدن نیم دیگر باغ خواجه اکبر در قسمت انتهایی آن با دلوار آسیاب ملا بندر یکی شده و با عبور از بنه کل سلمان (کربلایی سلمان کلانتر) ابتدا سنگ‌های آسیاب کل سلمان را چرخانده و سپس زمین‌های کشاورزی پایین جوی آسیاب (ضلع غربی) از زمین‌های بنگروزار تا زمین‌های عین کریمش و باروتی اطراف قلعه ملا بندر کلانتر را سیراب می‌نمود.

پس از گذشتن از آسیاب برجی که از دو طرف در بین منازل مسکونی واقع شده بود، در جهت شمال به باغ‌های سرسبز دیگری می‌رسیدیم که با عبور از بین آنها و با طی مسافتی حدود یک و نیم کیلومتر، آسیاب دیگری مشاهده می‌شد. این آسیاب به نام آسیاب خواجه الله یار کلانتر معروف و در ضلع شمالی جوی آسیاب واقع شده بود و نیازهای مردم شمال رامهرمز را مرتفع می‌ساخت.

جوی آسیاب به‌علت داشتن زمین‌های کشاورزی مستعد و مردمی سخت‌کوش و دوستدار طبیعت و سهم یک هشتم از آب رودخانه رامهرمز، با تولید محصولات کشاورزی علاوه بر رفع نیاز شهرستان رامهرمز، در صادرات این محصولات نقش مهمی را ایفا می‌کرد.

در حقیقت جوی آسیاب با بهره‌گیری از چهار باب آسیاب آبی فعال، تا زمانی که کارخانه‌های آردی (مکینه) تأسیس و راه‌اندازی گردند، خدمت زیادی به مردم رامهرمز انجام می‌دادند.

به همین دلیل و به سبب داشتن نهرهای پرآب جهت به حرکت درآوردن چرخ‌های آسیاب‌ها، این منطقه (جوی آسیاب) نامیده شد. مجموعه این شرایط باعث شده بود تا طبیعتی زیبا فراهم گردد و مردم ضمن برخورداری از مواهب خدادادی به انجام امور زندگی خود بپردازند.

در مطالب ارائه شده، تا آنجا پیش رفتیم که ورودی اصلی جوی آسیاب در گذشته، در بین دو ورودی دیگر قرار داشت.

ورودی دوم جوی آسیاب از مرکز شهر رامهرمز و از میان قبرستان بزرگ شهر که از جانب کربلایی حسین کلانترهرمزی وقف شده بود، صورت می گرفت. در مورد این ورودی و اهمیت آن، در بخش آداب و رسوم مردم جوی آسیاب اشاره گردیده است. ولی برای آگاهی بیشتر خوانندگان محترم، در حال حاضر این ورودی از میدان صاحب الزمان آغاز و با عبور از خیابان شهید هرمز کلانتری و حسینیه ارشاد به منازل مسکونی شرقی جوی آسیاب می رسد.

ورودی سوم ( ورودی قدیمی ) که از میدان شهید پورکیان فعلی ( امام زاده سید محمد فقیه گذشته ) آغاز و پس از گذشتن از بنه کل سلمان و سید فراجات ، روستاهای پاگچی را پشت سر گذاشته و به دامنه کوه می رسید. در واقع این مسیر  در گذشته بخشی از جاده رامهرمز به اهواز بود که هم اکنون برای رسیدن به شهرستان ایذه با عبور از کوه های شمالی رامهرمز  استفاده می گردد. اولین پمپ بنزین رامهرمز در این مسیر و حد فاصل مرکز جوی آسیاب و بنه کل سلمان به مدیریت حاجی دانشی راه اندازی گردید.

ورودی چهارم که در دهه های چهل و پنجاه شمسی سبب یکی شدن بخش های یک و دو رامهرمز گردید، ادامه خیابان آزادی فعلی ( پهلوی سابق ) به سمت شمال رامهرمز است که از میدان شهید ادهم فعلی آغاز و بنا بود که مرکز شهر را به بهشت آباد جدید و سپس به دامنه کوه وصل کند. این خیابان از بین باغ های جوی آسیاب از جمله باغ چهار خیابون ( باغ ملابندر کلانتر ) که در اثر خشکسالی ها به زمین تبدیل شده بودند، گذر کرده و تا بهشت آباد پایان یافت.

پس از انجام مراحل احداث این خیابان، به همت فرزندان مشهدی نادر کلانترهرمزی مسجدی با نام علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) در ضلع غربی باغ چهار خیابون احداث گردید که مورد استفاده مردم رامهرمز قرار دارد. همین‌طور این خانواده قطعه زمینی را در ضلع مقابل مسجد برای  احداث مدرسه‌ای اهدا نمودند که به نام دبستان شهید رضا کلانترهرمزی مزین گردیده است. 

عبدالکریم هرمزی نژاد فرزند صفر (از کشاورزان جوی آسیاب)، متولد سال 1340 نیز با آغاز جنگ نابرابر ایران و عراق به جبهه‌ها شتافت و در تاریخ 21 / 8 / 1361 در عملیات محرم و در منطقه عین خوش به فیض شهادت نایل آمد.

در فاصله‌ای نه چندان دور از مسجد علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) در اثر بمباران هوایی نیروهای بعثی در دوران دفاع مقدس، دو تن از اهالی جوی آسیاب به‌نام‌های خلیل رحمانی و فرزندش مجید رحمانی به شهادت رسیدند.

در ادامه و پس از مسجد و مدرسه شهید رضا کلانترهرمزی، دبیرستان دکتر هشترودی پاسخگوی دانش آموزانی شد که علاقه به فراگیری علم و دانش را دارند. در فاصله این دبیرستان و بهشت آباد یک کارخانه آردی توسط حاج شکرالله ثابتی راه اندازی گردید که در نبود آسیاب های آبی، مشکل مردم را رفع کرده است. پس از آن کارگاه های سنگ بری و حکاکی توسط فرزندان استاد علی محمد حکاک راه اندازی شد تا نیاز  مردم برای تهیه سنگ از شهرستان های دیگر را برطرف نماید. در فاصله بین این امکانات، فروشگاه های بزرگ و متعدد برای استفاده مردم گشایش و فعالیت خودرا آغاز نمودند. در سمت مقابل، موزه پزشکی دکتر عبدالجلیل کلانترهرمزی گشایش یافت و درمانگاه نیکوکاری « فرج » هم در حال ساخت است. رو به روی موزه پزشکی، میرزا محمدعلی کلانترهرمزی زمینی به وسعت  2125 متر مربع از ملک موروثی خود به اداره آموزش و پرورش رامهرمز برای ساخت یک باب دبیرستان اهدا نمود. 

در نهایت، مجتمع ورزشی سر پوشیده ای برای ورزش دوستان در همین مسیر ساخته شده است که مورد بهره برداری قرار دارد .

 

 


1] این دبستان به‌پاس تجلیل از فداکاری‌های سردار بزرگ و ملی رامهرمز (هرمزان‌)  نام‌گذاری شده بود. ساختمان اولیه این دبستان استیجاری و متعلق به خانواده رحیم زاده و روبروی منزل مشهدی عبدالرضا کلانتری و ساختمان استیجاری بعدی آن متعلق به خانواده ایزدی و روبروی اولین منبع آّب رامهرمز بود که بنده افتخار دانش آموزی این دبستان و بهره گیری از دانش معلمان آن‌، که بیشتر از جوی آسیاب بودند را از سال 1337 تا سال 1342 داشتم. سپس با تعیین بودجه‌ای از جانب آموزش و پرورش رامهرمز، ساختمانی روبروی مسجد امام حسن (مسجد کللی مدد‌)  در دامنه تل ملا بندر ساخته شد و دانش آموزان جوی آسیاب، از این فضای آموزشی بهره می‌بردند. پس از پیروزی انقلاب، نام این دبستان به مجتمع اقبال لاهوری تغییر یافت. کتابخانه شهید رضا کلانترهرمزی نیز روبروی این مجتمع و در طبقه بالای مسجد امام حسن (ع‌) قرار دارد.

[2] منزلی واقع در باغ پدری، یعنی باغ مشهدی عبدالرضا کلانتری

  • عبدالحمید کلانترهرمزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طبقه‌بندی موضوعی (فهرست)