بخش دواززدهم : زندگینامهها (شهید رضا کلانترهرمزی)
زندگینامه شهید رضا کلانترهرمزی[1]
شهید رضا در سال 1339 در خانوادهای مذهبی بدنیا آمد. در سال 1357 و با آغاز انقلاب با حرکتهای اسلامی و انقلابی در کوچه و بازار مبلغ اسلام متکی بر ولایت فقیه بود و مسجد امام حسن (ع) را پایگاه فعالیتهای خود نمود.
در سال 1359 و همزمان با جنگ تحمیلی و تعطیلی دانشسرا، بارها به جبهه رفت و در سال 1360 با اخذ فوق دیپلم به استخدام آموزش وپرورش در آمد و به عنوان معلم مدرسه راهنمایی بخش جایزان در 60 کیلومتری رامهرمز، معلمی را به عنوان پیوندی بین خود و نوجوانان بر گزید.
در نهایت پس از هفتبار اعزام به جبهه حق علیه باطل، در تاریخ 18/ 2/ 1361 در عملیات بیتالمقدس3 در خرمشهرِ قهرمان به فیض شهادت نائل گردید. با توجه به علاقه ایشان به امر آموزش و پرورش، بازماندگان وی زمین ارثی ایشان را وقف ساختن دبستانی کردند تا یاد ایشان همیشه جاودان باشد. این دبستان در تاریخ 1 / 7 / 1364 در جوی آسیاب رامهرمز گشایش یافت. همچنین همرزمان وی در مسجد امام حسن (علیهالسلام) کتابخانهای به نام شهید رضا کلانترهرمزی بر پا کردند تا یاد و خاطرهاش در ذهن جویندگان علم و دانش باقی بماند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
یادداشتی از دفتر خاطرات شهید:
درگیری حق و باطل و غلبه بر باطل یکی از زیباترین صحنههای انسانهاست. در آن لحظات که قطرههای خون شهید، سیاهی جهل و نفاق را میشکند و همچون ستارههای درخشان در چشم شب مینشیند به تمامی آنان که زنده اند چگونه زیستن را میآموزد.
از خزانی که دگر بار بر این باغ گذشت
سروی از پای نگون گشت و نگون سار گذشت
دل نیاسود از این ماتم و چشمی نغنود
آن شب تیره ، خدایا چه دل آزار گذشت
دلنواز دل بیمار تو ای دوست کجاست ؟
بعد از آن تیر، که از ترکش خونخوار گذشت
نوشدارو نکند سود، بیاور تابوت
کار سهراب تو ای وای، که از کار گذشت
[1] متن از : آقای حاج محمد رضا کلانترهرمزی برادر شهید
- ۰۰/۰۹/۱۸