بخش بیست و چهارم : استاد فریدون مرواریدی
در امرداد سال ۱۳۳۸ در شهر رامهرمز دیده به دنیا گشود. پدر او محمد شاه مرواریدی صنعت گری ماهر و مبتکری آگاه در روزگارخویش بود. اگرچه دانش مکتبی را نیاموخته بود ولی اشرافی نیک بر علوم زمانه داشت.
و او ؛ گویی طبع شعر را از خانواده ی مادری خود محمدکمال َضیاء گرفته بود.
خانواده ای که اهلیت آنها گرایش به مدرسه و دانشگاه داشت و هریک به سمت و سوی دبیری و علوم پزشکی گرایش پیدا کردند و بر پست های علمی تکیه زدند ... ،
کودکی را نزد پدر در کنار کوره گذراند و در همان دوران، نبوغ صنعتی خود را با ساخت سازه های دستی نشان داد و پس از آن، با رفتن به مدرسه موفقیت های درسی خوبی را به دست آورد و با ساختن کاردستی های متنوع فلزی تفاوتی آشکار با هم سن های خودش پیدا کرد.
دوران مدرسه را با موفقیت پشت سر نهاد و با تغییر نظام آموزشی، وارد دوره جدید مدرسه ی راهنمایی شد. در آنجا هم در کنار آموزه های جدید در دو رشته درسی و حرفه و فن باز توانست به برون کردی عالی دست پیدا کند. در همان دوران که می شود گفت پایه های اصلی آن از سوم دبستان زده شده بودند با آشنایی کتاب شلوارهای وصله دار رسول پرویزی، توسط آقای سعادت، گرایش به مطالعه و کتابخوانی به گونه ی پویا و فعالی در او پیدا شده بود.
استعداد قلمی وی از دبستان با نوشتن انشاء های زیبا و کارهای حسابرسی و نامه نگاری پدر مشخص گردید و او توانست هنر نوشتن را با مطالعات غیر درسی توسعه بخشد. هنری که حاصل ذوق، حس زیباشناختی، هنرمندی و تجربیات و آموختههای اوست. او در تعامل با هنر و دانش اقوام به غنای تجربه خود افزود و افق دید خود را گسترش داد.
از رهگذر همین تعامل بود که آثار و اندیشههای هنری خود را به منصه ظهور رساند.
در جامعه ای که میراث هنری شکل میگیرد و هنرمندان پا به عرصه ی حضور در جای جای علم و هنر می گذارند تولدی دیگر روی می دهد و فرد به شکلی فراتر از موقعیت و مرزها می رود.
و اما ؛ *مهم این است که این میراث جهانی را که جلوه تلاش هنرمندان، اندیشمندان و انسانهای صاحب فکر است را خوب بشناسیم و ابعاد گوناگون هنری، فلسفی، تاریخی، جامعه شناختی، انسان شناختی و ... آن را بررسی کنیم*.
با پایان یافتن دوران راهنمایی و ورود به دوره نظری، پس گذراندن سالهای اول و دوم با علاقه وافری که به آموزگاری داشت به دانشسرای مقدماتی راه یافت و به دلیل شوقی و شور زیادی که به کسوت آموزگاری پیدا کرده بود با درجه ی شاگرد ممتازی هر دو سال دوره دانشسرا را به اتمام رساند و وارد دانشسرای راهنمایی گردید. در آنجا هم توانست موفقیت های چشمگیری در رشته ادبیات و علوم انسانی به دست آورد. این رشته از دیر باز مورد علاقه وی بود و همواره باعث حرکت و تلاش او به سمت هدف می گردید و در این راه به ادامه تخصصی ادبیات ادامه داد و به خلق و آفرینش آثار ادبی شعر و داستان پرداخت.
او اعتقاد داشت که، هنر کاری است که ما انجام میدهیم؛ یک فعل است. هنر افکار، احساسات، شهود و خواستههای ما است. مربوط به اشتراکگزاری روشی است که ما جهان را تجربه می کنیم. برای بسیاری به منزله گسترش شخصیت است. این ارتباط مفهومی صمیمی است که به تنهایی نمیتوان با کلمات به تصویر کشید. از آنجا که کلمات به تنهایی کافی نیستند، ما باید وسایل دیگری پیدا کنیم تا قصد خود را انجام دهیم.
محتوا، به خودی خود هنر نیست. هنر در چگونگی استفاده از رسانه و نحوه بیان مطالب یافت میشود. یک اثر هنری یک چیز ساخته شده مصنوعی توسط انسان است که از یک شیء در طبیعت متمایز میشود. یک غروب ممکن است زیبا باشد، اما این یک اثر هنری نیست.
هنر حاصل ذوق، حس زیباشناختی هنرمند و تجربیات و آموختههای اوست. او در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل دیگر به غنای تجربه خود میافزاید و افق دید خود را گسترش میدهد.
از رهگذر همین تعامل است که آثار و اندیشههای هنری به منصه ظهور میرسند و میراث هنری شکل میگیرد.....
با پایان یافت این دوره و با شروع جنگ، سال ۵۹-۶۰ به مدت دو سال در خطوط مقدم جبهه های جنگ بود و رسالت و شهامت خود را به اثبات رساند و با تمامی مشکلات و صدمات جسمی در جبهه ها در سال ۱۳۶۲به دامان خانواده بازگشت.
درس های زیادی را، در آن دانشکده آموخت و آثار قلمی ارزشمندی را آفرید.
در امرداد سال ۱۳۶۲ با دختری از خانواده ای سرشناس و اهل ادب ( حاج اکبر خباززاده) ازدواج کرد و حاصل زندگی او دو فرزند دختر گردید که رسالت پدری خویش را به سرانجام رساندند
زندگی هنرمندی و تلاش برای هنر زندگی کردن رسالتی پویا و جویا را طلب می کرد که به دنبال فرصتی برای ادامه راه بود
تا اینکه در سال ۱۳۶۳ با جناب یوسف مداحیان مردی اهل ذوق و هنرمند آشنا گردید و همکاری خود را با اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی رامهرمز در زمینه شعر و ادبیات فارسی آغاز کرد و به انسجام و جمع آوری آثار هنری روی آورد و با دعوت از دوستداران شعر و صاحبان ذوق به برپایی شب های شعر پرداخت.
آشنایی با شاعر گرانقدر و آگاه جناب محمد نوروزی بابادی فصل تازه ای را در زبان شعری او گشود و شروع آن آشنایی به سال و سالیان به تاریخ عمر پیوست .
در سال ۱۳۷۰ با تلاش های زیاد و رایزنی های مستمر توانست با یاری جنابان یوسف مداحیان، محمد نوروزی بابادی، محمدجواد خسروی نیا، علی رضا عریضی، غلامحسین سلمانفر، منصور سمندی و دیگر عزیزان و یاری گران و همکاری ریاست وقت جناب فتلاوی، مجوز انجمن شعر رامهرمز، از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان را بگیرد.
از آن پس با شروع جلسات و کلاس های آموزشی، جنابان مصطفی نورافروز، استاد سروش پور، سرکار خانم سیما کمایی، اسد پور، مصطفا سمندی، پروانه نظری، عدالنبی هیبتی، فرزین عریضی، و ...... انجمن شعرای رامهرمز رسمیت خود را اعلام کرد و فعالیت های چشمگیری را به جای نهاد.
در همین راستا، با نبود دانش علمی شناخت و تعمیرات خودرو در رامهرمز با توجه به ورود سیستم های خودرویی جدید، به مرکز آموزش تخصصی سایپا راه پیدا کرد و پس از گذراندن دوره های تخصصی و موفقیت عالی در این رشته فنی، با عنوان مدرس و مربی آموزش، با همکاری سایپا یدک، موفق به ایجاد کارگاهی متفاوت شد و با گسترش و تجهیز کارگاهی مجهز به وسایل و امکانات روز، خدمات ارزشمندی را به شهرستان داد. و همزمان در مرکز فنی و حرفه ای شهرستان رامهرمز مشغول ارائه خدمات فنی و آموزشی گردید که افزون بر آموزش کارآموزان شرکت سایپا به همشهریان به خصوص به تعمیرکاران رشته تعمیرات خودروهای بنزینی،آموزش های رایگان داده شد. همچنین دوره های آموزش تعمیرات خودروی مستمری را، برای بانوان در این رشته فنی ارائه داد و سالها در سمت ریاست صنف مکانیک و غیره ....شهرستان بود.
آثار قلمی ادبی، شعری او، در روزنامه ها و هفته نامه های کشور چاپ گردیدند و از خود، شایستگی های نیکی به جا نهاد.
همکاری در جهت پایه گذاری انجمن موسیقی، پایه گذاری آموزشی جهت مداحان شهرستان با همکاری جناب فرهاد عباسی، از جمله فعالیت هایی بودند که به طور همزمان انجام گردیدند.
از سال ۱۳۸۷همکاری با اداره ورزش و جوانان آغاز گردید و در رشته ی کوهنوردی و صعودهای ورزشی فعالیت خود را آغاز کرد و از سال ۹۱ به ریاست هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی منصوب گردید و باعث تحولات شگرفی در این رشته ورزشی گردید. افزون بر صعود های موفقیت آمیزی که به اکثرقلل داخلی و خارجی داشته است موجبات تشکیلاتی منسجم گردید که گروه های کوهنوردی پا به عرصه ی وجود گذاشتند و صعودهای متنوع و پیروزمندی را به انجام رساندند.
تشکیل کارگروه های مختلف در زمینه های محیط زیست، با همکاری موسسه و بنیادهای همسو در شهرستان، کاشت نهال ها و پاکسازی معابر به فرهنگی پایدار تبدیل گردید. همچنین فعالیت کارگروه آموزش رسالتی شایسته را در آموزش کار آموزان انجام داد که سطح فنی و علمی کوهنوردی،شهرستان اعتباری دیگر یافت. کارگروه همگانی با ایجاد کوه پیمایی های همگانی و جوایز ارزنده به شرکت کنندگان، سطح کمی و علاقمندان به کوهنوردی را به بیشترین نقطه پذیرش خود رساند.
هم زمان با این فعالیت توانست با همکاری دلسوزان تاریخ ادبیات شهرستان برای اولین بار در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ نخستین همایش معرفی ناوخدا بزرگ پور شهریار رامهرمزی را با حضور صاحب نظران کشوری برگزار نماید.
در ادامه فعالیت های ورزش کوهنوردی، تشکیل دو باشگاه منسجم کوهنوردی خود باعث رونق و پیشرفت کوهنوردی شهرستان گردید. با امید به موفقیت های روز افزون در این رشته و سایر رشته های ورزشی و هنری،
در طی سالیان اخیر و همکاری با موسسه ی خوزی شناسی در زبان و فرهنگ مردم خوزستان، توانست با همکاری پژوهشگران و آگاهان، به جمع آوری کهنه ضرب المثل های رامهرمز اقدام نماید.
همچنین نوشتن دایره المعارف واژگان رامهرمز که در دست اقدام هست،
نوشتن دستور زبان گویش رامهرمزی، و مجموعه های شعری دهه ۶۰ تا ۸0 و ۸۰ تا ۱۴۰۰
*کتاب کهنه ضرب المثل های دیار رامهرمز*
*دو جلد ۱و ۲ که حدود ۶۰۰ صفحه می باشند*
*کتاب ملاح خشک رود یک جلدی*
*مجموعه مقالات همایش ناخدا بزرگ پور شهریار رامهرمزی*
که اکنون منتشر گردیده اند
و او هم اکنون تلاش دارد در این چند سال باقی ماند عمر خویش، آثار قلمی خود را به دست چاپ بسپارد.
- ۰۰/۰۹/۱۸