بخش بیست و سوم : دکتر حمدالله آصفی
در 10 شهریور 1318 خورشیدی، در رامهرمز زاده شدم. پدرم ماشاءالله آصفی یک بازرگان بهبهانی بود و مادرم - یکی از زنان پدرم - روستازاده ای خانه دار، پدر بزرگ مادری ام - ملا مهمد « مهماد » هرمزی - کشاورز و باغدار جوی آسیابی بود. در کمتر از هفت سالگی، از داشتن پدر بی بهره شدم. تا پایان سوم دبیرستان، در رامهرمز به آموزشگاه می رفتم. هنگامی که در 1334، سال سوم دبیرستان را به پایان آوردم، برای دنبال نمودن درس، می بایست به شهر دیگری می رفتم، چراکه رامهرمز هنوز از داشتن دوره دوم دبیرستان، برخوردار نشده بود.
برای پی گرفتن درس، اهواز را برگزیدم. در اهواز دو گزینه داشتم : یا در یک دبیرستان نام نویسی می کردم و یا در آزمون دانشسرای مقدماتی، شرکت می نمودم. در آن زمان، « دبیرستان فرهنگ » اهواز در بخشی از ساختمان بزرگ دانشسرا، جای داده شده بود و این ساختار، کار را تا اندازه ای، بر من آسان تر می نمود. از این روی، هم زمان و در یک ساختمان، برای دبیرستان و برای آزمون دانشسرا، نام نویسی کردم و در آزمون دانشسرا پذیرفته شدم. پس از پایان دوره دو ساله دانشسرا، با « دیپلم پنجم » به کار در آموزش و پرورش رامهرمز پرداختم.
در فرآیند کار، خودخوانی نموده و خویش را آماده نمودم که در آزمون کلاس ششم دبیرستان ( دیپلم کامل ) شرکت نمایم _ آزمون در اهواز انجام می پذیرفت. پس از دریافت گواهینامه ششم دبیرستان، در تابستان 1339، راهی شرکت در آزمون های دانشگاهی شدم. در آن زمان، هر یک از دانشگاه های ایران، جداگانه، آزمون پذیرش دانشجو را انجام می دادند. به سخن دیگر، هنوز داستان « آزمون سراسری » در میان نیامده بود. در آزمون دانشکده ادبیات تبریز، در رشته زبان انگلیسی، در آزمون دانشکده ادبیات تهران، در رشته روانشاسی و در آزمون دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در رشته حقوق عمومی _ سیاسی _ پذیرفته شدم. در دانشکده حقوق، نام نویسی نمودم و دوره های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی را در همین دانشکده به پایان آوردم.
در سازمان آموزش و پرورش، افزون بر رامهرمز، در دبیرستان های اهواز و تهران هم درس می دادم. در سال 1347، در آزمون استخدام وزارت کشور پذیرفته شدم و پس از گذراندن دوره شش ماهه آموزشی و کناره گیری از کار در وزارت آموزش و پرورش، با سِمَتِ بخشدار، به باغ ملک رفتم. پس از آن با سمت بخشدار حومه در آبادان و با سمت معاون فرماندار و بخشدار حومه در خرمشهر، کار را دنبال نمودم. از خرمشهر، با سمت بخشدار، به اندیمشک و از اندیمشک به آغاجاری رفتم. هنگامی که در اندیمشک بودم، سمت دادستان دادگاه اداری سازمان های وابسته به استانداری خوزستان هم به این جانب سپرده شد.
از بخشداری آغاجاری، با سمت فرماندار، راهی ماهشهر شدم و از ماهشهر، با سمت فرماندار، راهی خرمشهر گردیدم. هم زمان، برای چندی، فرمانداری آبادان نیز، به این جانب سپرده شد. در روزهای پایانی سال 1357، با سمت مشاور استاندار و مدیر امور سیاسی- انتظامی استانداری خوزستان، به اهواز رفتم و پس از چندی، با همان سمت مشاور استاندار، راهی استان مرکزی[ اراک] گشتم. در همین سمت بود که در سال 1358، در سن کمتر از 40 سال، بازنشسته شدم. این بازه زمانی، روزگار شور انقلاب بود و این خود، همه سویه های زندگی و از جمله نشیمنگاهِ زیست را سمت و سو می داد. خانواده همسرم در شیراز می زیستند و همسرم، برتر می شمرد که در نزدیک خانواده اش بزید. زین روی، شیراز نشیمنگه ما شد.
در سال 1364، دانشگاه های ایران پس از 4 سال بسته بودن، بازگشایی شدند. در این راستا، مدیریت محترم دانشکده ادبیات و بخش تاریخ دانشگاه شیراز، پیشنهاد دادند که درس هایی را در بخش تاریخ به عهده بگیرم. کمابیش هم زمان، رشته حقوق نیز در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز بنیاد یافت و ریاست محترم این دانشگاه، مرا به همکاری در این رشته پذیرفت. زمانی هم سرپرستی این رشته به این جانب سپرده شد. اما در هیابانگ های آن روزگار، این پویه های کاری من، نیک فرجامانه به پایان نیامد- « گیتی است کی پذیرد همواری ».
پس از جدا افتادن از کار دانشگاهی، مدیر مسئول ارجمند روزنامه عصر مردم، مرا به همکاری در روزنامه فراخواند و مسئولیت امور داخلی روزنامه را به این جانب سپرد. این همکاری تا 1380 خورشیدی دنباله یافت.
« نقل از کتاب رامهرمزان، نوشته منصور معتمدی »
خورنا – در همایش بزرگداشت ناخدا بزرگ پور شهریار رامهرمزی، دکتر حمدالله آصفی پژوهشگر تاریخ و تمدن ایران گفت: با پاسداشت بزرگان و گذشتگان خود و برگزاری همایشها میتوانیم فرهنگ ایران و ایرانی را توسعه دهیم.
به گزارش خورنا از رامهرمز، حمدالله آصفی در همایش ناخدا بزرگ پور شهریار رامهرمزی اظهار کرد: تاریخ مجموعهای از پندآموزیهاست، وقتی که از تاریخ سخن میگوییم گاه خداشناسی، گاه یک دادگاه و گاه دیوان داوری است.
وی با بیان اینکه تمدن و فرهنگ دوپاره یک واقعیت هستند و از هم جدا نیستند، لذا فرهنگ انباشتی از فرهنگهای دیرین است تأکید کرد: بشر نیاز به عجایب نامهها دارد و یکی از این کتابها، عجایب نامه هند است که ناخدا بزرگ پور شهریار رامهرمزی در سده چهارم هجری میزیست نوشته است.
پژوهشگر تاریخ و تمدن ایران با بیان اینکه بزرگ پور شهریار در کتابش به ما مردمشناسی، جغرافیا و گیتاشناسی یاد میدهد و همچنین به دریا شناسی و خداشناسی نیز اشاره میکند خاطرنشان کرد: بزرگانی که داریم پشتوانهای برای اکنون و آینده هستند و با این پشتوانه دشمنان نمیتوانند با ما رو بهرو شوند.
آصفی گفت: با پاسداشت بزرگان و گذشتگان خود و برگزاری اینگونه همایشها میتوانیم فرهنگ ایران و ایرانی را توسعه دهیم.
خرد، بخش جداییناپذیر شاهنامه است.
سخنرانی حمداله آصفی، پژوهشگر شاهنامه و هَموند گروه فرهنگ و هنر (شاهنامه خوانی) کانون وکیلان دادگستری استان، دیگر بخش همایش بزرگداشت فردوسی بود. دکتر آصفی با خوانشی دگرگون و نگاهی نو به واکاوی بخشهایی از شاهنامه پرداخته و چندین جستار را جداگانه بررسی کرد. وی دربارهی فَره یا فَر که ویژهی ایرانیان است، سخنانی را بیان کرد و سپس به جایگاه خرد در شاهنامه و در منش پهلوان ملی ایرانیان، رستم دستان پرداخت و رستم و شاهنامه را سراسر خرد و فرزانگی دانست که پایه و بُنیاد اندیشهی فردوسی را شکل میدهد.
مقاله ها :
1 - نگرشی بر جرم سیاسی
2 - راژمان ( نظام ) رقابت آفرین و مردم سالاری
3 - نهادهای سیاسی در هند
4 - همسنجی قانونمندیها در تاریخ و دیگر شاخه های دانش
5 - نگرشی بر شهر و شهرنشینی
خانه قدیمی دکتر حمدالله آصفی در رامهرمز
- ۰۰/۰۹/۱۸