بخش بیست و پنجم: استاد علی هرمزی یگانه
در روزگار ما عکاسی، حرفه ای هنری و هنرمندانه بود .
در کمتر از صد سال عکاسی تبدیل شده است به یکی از عناصر اصلی زندگی ما، به طوری که هر انسانی گوشی تلفن همراهش دوربین دارد. گزاف نیست اگر بگوییم عکس و عکاسی تبدیل شده است به بخش جدا نشدنی زندگی ما، چرا که روزانه با صدها و هزاران عکس سر و کار داریم. عکاسی یک کار بسیار هیجان انگیز است و می تواند چیزهای شگفت آوری را با خود به همراه داشته باشد. اگر نگاهی به اطراف خودمان بیاندازیم، در هر زمینه ای با یک عکس مواجه ایم که نتیجه هنر یک عکاس است
من در سال 1326 در شهرستان رامهرمز متولد شدم ولی پس از مدتی مادرم را از دست دادم. در دو سالگی به بیماری آبله دچار شدم و زنده یاد خواجه اسلان پدرانه سرپرستی مرا به عهده گرفت و تمام توان خودرا برای بهتر شدن زندگی من بکار برد. دوران کودکی و جوانی خودرا در آبادان گذرانده و از کودکی علاقه مند به عکاسی بوده و با درست کردن دوربین عکاسی چوبی، خودم را مشغول می کردم.
اولین ورودم به کار عکاسی در عکاسی معروف آبادان به نام « ژرژ یونانی » بود که روزهای سختی را تجربه کردم. خیلی زودتر از انتظارم عکاس شدم. عکاسی از مجالس عقد و عروسی، مدارس، برنامه های پیشاهنگی و مسابقه های فوتبال را انجام داده و روابط مردمی من بیشتر شد. حدود ده سال در عکاسی ژرژ یونانی کار کردم ولی به دلیل مشکل های زندگی نتوانستم هنری عکاسی کنم و فرصت هایی را از دست دادم. در اردیبهشت ماه سال 1347 خواجه اسلان به رحمت ایزدی پیوست و من هم از اینکه حامی خوبم را از دست دادم، دچار سر در گمی شدم.
از سال 1349 به تهران رفتم و در سال 1366 به رامهرمز برگشتم. اما در رامهرمز هم با مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده و ورشکست شدم. با یاری و همکاری تعدادی از افراد فامیل و دریافت وام از بانک و فروش زمین پدری دوباره به کار مورد علاقه ام رونقی دادم.
در پایان اینکه اکنون دارای شش فرزند وظیفه شناس هستم که بیشتر آنان در رامهرمز زندگی می کنند و در امور اجتماعی در خدمت مردم هستند.
حضور استاد علی هرمزی یگانه در مراسم گشایش موزه پزشکی رامهرمز
- ۰۰/۰۹/۱۸